سناریو بازی

اینجا سال ۱۸۴۰ توی عمارت گیبسونه.
من تازه نگهبان این عمارت شدم. هر روز صداهای عجیبی از این عمارت به گوشم می‌رسه. الیزابت مادر جورج مدام در حال گریه‌ست و من اینجا نمی‌دونم دیگه باید چیکار کنم!
امروز صبح آقای گیبسون خودش‌رو از درخت کنار برکه دار زد و این نفرین لعنتی برای همیشه توی این عمارت می‌مونه.
به من کمک کنید تا جورج پسر اقای گیبسون رو از این عمارت نجات بدم.